نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
(استادیار زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه پیام نور؛ نویسندۀ مسئول)
چکیده
مدرنیسم، پس از جهانیشدن در عرصۀ هنر و ادبیّات اروپا، به ادبیّات داستانی ایران راه یافت و نویسندگان ایرانی نوشتن به سبکوسیاق مدرنیستی را آزمودند. در این میان، برخی از نویسندگان دفاع مقدّس نیز با پشتسرگذاشتن گزارش مستندگونۀ وقایع جنگ و ساختار رمانهای رئالیستی، بهتدریج، به شگردهای نوین داستاننویسی رویآوردند. برآیند چنین رویکردی تجلّی صناعات داستانی در رمانهای دفاع مقدّس و رهایییافتن این آثار از شگردهای مرسوم داستانهای رئالیستی است. رضا امیرخانی در رمان من او و مجید قیصری در رمان باغ تِلو، با کاربستِ پارهای دلالتهای مدرنیستی (خطّینبودن زمان روایت، تغییر زاویۀ دید، پیچیدگی و روانرنجور بودن شخصیّت، زمان و مکان ذهنی و محدود، بازنمایی واقعیّت درونی، غیبت نویسنده در متن، تنهایی و عدم قطعیّت فنّی)، در مسیر ادبیّات داستانیِ مدرن گام نهادند. نویسندگان این مقاله برآناند نحوۀ بهکارگیری شگردهای نوین داستاننویسی مدرن را در آثار یادشده ارزیابی کنند. مهمترین مفروضهای پژوهش حاضر بر این نکته تأکید دارد که نویسندگان این رمانها تلاش کردهاند برخی عناصر مدرنیستی را در آثارِ خود براساس سازوکارهای رمانهای مدرن بازتاب دهند.
کلیدواژهها